تجلی «باشگاه تک‌نفره» در وجود برانکو

به گزارش مشرق، دود دو ساعت گفت‌و‌گوی ما حرف‌هایی فراوان از جانب این مدافع وسط توانای اواخر دهه ۴۰ و نیمه اول دهه ۵۰ فوتبال ایران بود که در قهرمانی سال‌های ۱۹۶۸ و ۱۹۷۲ ایران در جام ملت‌های آسیا شریک شد و ضربات موسوم به «ملخک» اش در قلب دفاع خطرات بسیاری را از اردوی سرخ‌های تهرانی و نفرات تیم ملی دور نگه می‌داشت و مدافعی هوشیار و کاملاً حرفه‌ای بود. با این حال طی ۱۲۰ دقیقه‌ای که با جعفر کاشانی صحبت کردم، او به ندرت حرفی زد که خودم از قبل از آن اطلاع نداشته باشم و آن روز بیش از پیش به من ثابت شد چرا وی سال‌ها کارمند شاخص وزارت خارجه و یک دیپلمات هوشیار بوده که در همان پست نیز به بازنشستگی نایل شده است. هنر فراوان حرف زدن و هیچ نگفتن و عبور از کنار مسائل مهم بدون اظهارنظر سریع و صحیح درباره آنها هنرهایی است که فقط در دیپلمات‌ها می‌یابید و در مردانی که بلدند چه بگویند تا نه سیخ بسوزد و نه کباب.

بیشتر بخوانید:

واکنش عرب به صحبت‌های جنجالی کاشانی

۳۰ سال بعد از آن دیدار هشدار دهنده اما کم‌بار، جعفر کاشانی چهارمین سال حضورش در پست رییس هیأت مدیره پرسپولیس را آغاز کرده و اینجا نیز او به تمامی مشخصه‌هایی که برشمردیم نیاز داشته و طی این مدت انواع مصاحبه‌ها را انجام داده و نشریات متعددی باب سخن را با وی گشوده‌اند اما هرچه بیشتر حرف زده، کمتر نکته‌ای را به زبان آورده که به درد پرسش‌کنندگان بخورد. این امر که خود من سه دهه پیش آن را حس کردم، شاید به سود کاشانی تمام شده باشد و او چیزی را به اصطلاح لو نداده باشد اما به آرامی این ذهنیت را در ذهن‌ها ایجاد کرده که وی در عوالم خود به‌سر می‌برد و به‌درد شرایط کنونی پرسپولیس که از هر جهت فعال و پویا است نمی‌خورد و به فردی بسیار به‌روزتر و سخنرانان بسیار صریح‌تر از وی نیاز است تا بتوان نیازها و سیاست‌های هیأت رییسه سرخ‌ها را در مواجهه با عوامل بیرونی منجمله رسانه‌ها فراهم آورد.
جمله‌هایی مثل «خبر ندارم»، «چنین چیزی را نشنیده‌ام» و یا «هیچ خبری در پرسپولیس نیست» از زبان کاشانی طی سال‌های اخیر که سرخ‌ها هر لحظه با رویداد و تنشی مواجه بوده‌اند بیش از آنکه نشانگر مهارت رفتاری کاشانی و سیاست‌های خاص وی برای مهار بحران‌ها تلقی شود، نشانه دور بودن او از روال سیال مدیریتی و قرار نداشتن وی در جریان مسائل روز باشگاه به شمار آمده و به همین سبب برخی رسانه‌ها امید چندانی به کاشانی دست‌کم در مورد کسب جدیدترین اطلاعات باشگاه نبسته و به این نتیجه رسیده‌اند که بهتر است از او سوالی در این ارتباط نپرسند و حرف‌های روز را از زبان دیگر اعضای هیأت مدیره طلب کنند. این هنوز نشانگر استادی کاشانی در برخورد با رسانه‌ها است که به گمان عده‌ای زیاده‌طلبی می‌کنند و او با اتخاذ این سیاست از همراه شدن با آنها پرهیز کرده و از بسیاری از واکنش‌ها و نامرادی‌ها دوری جسته اما با چنین رویکردی یک مدیر توانا و شجاع شناخته نشده و تأکید هزار باره او بر اینکه «تیم» باید تبدیل به «باشگاه» شود و پرسپولیس نظم تشکیلاتی بسیار بهتری می‌خواهد به جای تلقی شدن به‌عنوان یک هشدار ارزنده و فنی، تکراری و ملال‌آور شده که شنوندگان آن از خود می‌پرسند وقتی ترکیب هیأت مدیره هر سال یک‌بار عوض می‌شود آیا می‌توان از مدیران انتظار تبدیل کردن تیم به باشگاه را داشت.


با این حال بیشترین مخالفت را در میان اظهارات بی‌فایده و پرضرر کاشانی، اظهارات تازه وی درباره برانکو ایوانکوویچ برانگیخته است. کاشانی در مصاحبه‌ای با اشاره به اظهارات اخیر سرمربی کروات پرسپولیس که برخوردی شاید دوپهلو با امکان انتقالش از این باشگاه به تیم ملی داشته و در پاسخ به این نظریه که فتوحات چهار سال اخیر سرخ‌ها در درجه اول محصول تلاش‌ها و دانش برانکو است، تصریح ورزیده که وی تنها دلیل قهرمانی قرمزها نیست و پرسپولیس قهرمان شده زیرا هیأت مدیره‌اش آن را به این سمت و سو سوق داده و سایر اعضای باشگاه هم انجام وظیفه کرده‌اند. البته عوامل متعددی به کار گرفته شده‌ا‌ند تا پرسپولیس به شرایط عالی گذشته‌اش برگردد و همه بازیکنان تیم جانفشانی کرده‌اند اما واقعیت امر این است که در تضاد آشکار با گفته‌های کاشانی این برانکو بوده که با بیشترین تأثیر این مجموعه را هدایت کرده و کارش حتی در سطح مدیران و با طیف پوششی بسیار فراتر از یک مربی بوده و کاری که او کرده تا پرسپولیس پس از چند سال خاموشی دوباره همان «زلزله» ای شود که در شعارهای پیرامون این تیم آمده، فراتر از حد توصیف و بیان است.


برانکو به واقع فراتر از بسیاری از حرف‌های تأییدآمیز بیان شده درباره وی طی یکی دو سال اخیر دلیل و نماد اصلی توفیق‌های پرسپولیس بوده و اگر مصدر کار نمی‌شد، سرخ‌ها در همان عصر و زمانه کم‌ثمر قبلی خود باقی مانده بودند. زمانه‌ای که با حمید درخشان تعدادی از همین جوان‌ها را داشتند و راه به جایی نبردند و با پیروانی و استیلی آب در ها‌ون کوفتند و هرچند با علی دایی دو دوره جام حذفی را بردند و پایه اصلی جوانگرایی در تیم را در همت بلند دایی جلوه‌گر یافتند اما هرگز در لیگ با هدایت وی قهرمان نشدند و همان جوان‌ها در سیستم و روش‌های برانکویی جواب بسیار بهتری دادند و شکوفایی فزون‌تری یافتند و همه اینها مصداق یک «باشگاه یک‌نفره» بوده که با عملکرد برانکو شکل گرفته و او جور مدیران باشگاهش را کشیده که چون دائماً در رفت و آمد بوده‌اند، بهانه برای عدم کارآیی کم نداشته‌ا‌ند.


اگر برانکو نبود، پرسپولیس هرگز با تیمی که فصل پیش بر اثر نداری بر امثال همتی، طاهرخانی و علوان‌زاده تکیه می‌کرد تا نایب قهرمانی آسیا پیش نمی‌رفت و چنانچه برانکو اینقدر ممارست و تمرین و تزریق روحیه به شاگردانش انجام نمی‌داد، پرسپولیس بدان شکل در لیگ‌های شانزدهم و هفدهم جولان نمی‌داد و قهرمانی‌هایش را گاه پنج هفته مانده به پایان قطعی نمی‌کرد و در لیگ هجدهم نیز شرایط و احتمال مشابهی را برای خود فراهم نمی‌آورد. کاشانی هنوز مردی شریف و مسوولی کلاً دانا و فهمیده است و حتی سابقه مدیریت شاهین، باشگاه قدیمی و معتبر فوتبال تهران و ایران را هم در دهه‌های ۷۰ و ۸۰ دارد و هدایتگر پویشی بود که برای احیای این باشگاه و ساخت یک ورزشگاه تازه برای آن صورت پذیرفت ولی حرف‌هایش در مورد برانکو نه لزوماً بیان حقایق بلکه تلاش کم‌ثمر برای نگفتن آن است. او جمعی را یک باشگاه و کاری را یک تلاش عمومی معرفی کرده که به سبب حضور شخص برانکو و بر‌اساس انگاره‌های او به پرواز درآمده و اگر فقط یک باشگاه در سال‌های اخیر داشته باشیم که تنها و در درجه اول برای سرمربی‌اش و به خاطر حضور او قهرمان شده، همین پرسپولیس است. تیمی که حرف‌های رییس هیأت مدیره‌اش حاکی از آن است که شاید او هر هفته بازی‌هایی به جز مسابقات تیم خود را می‌بیند و بر‌اساس همان دیدارها اظهارنظر می‌کند و نه بر مبنای آنچه برای پرسپولیس روی داده است.

برچسب ها:

ورزش