پایان تلخ خزان با یلدای بدون مریم، مونا، صبا و یکتا
چشمش از پنجره حیاط به بیرون میافتد؛ سبد هندوانههای شب یلدا کنار دیوار منتهی به انبار، یادآور شب یلداست؛ آری امشب شب یلداست اما انگار کسی دل و دماغ یلداگرفتن ندارد؛ اینجا همه غمگینند و سیاهپوش دخترکان معصوم.